♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مگر قرار نیست یک عمر زن زندگیاش باشی...؟ خب پس بلد باش دلبری کردن، قانون بیچونوچرای رابطه است بلد باش دلربایی کردن را اینکه تا دیروز دختر خانه بوده ای... و میگفتی من از این اداها بلد نیستم... خوب بود،اصلا عالی بود... دستت درد نکند که وارد بازی های دلبری نشدی... اما الان دیگر فقط دختر خانهی پدرت نیستی!👍 الان آرام و قرار دل مَردت شدهای...❤️ بلد باش دلبری را بلد نیستی؟ به نابلدی ات افتخار هممیکنی؟؟ افتخار نکن عزیزم چون عیب است اول خجالت بکش بعد برو دنبال یاد گرفتنش کمی لمّ و قلق این مَردت را یاد بگیر بگذار قلبش برای تو تندتر از بقیه آدمها بزند تو اگر نجنبی، چهار روز دیگر درگیر روزمرگی زندگی میشوی بعد تا چشم باز کنی میبینی پیر شده ای و مَردت هم هر روز بی تفاوت تر از قبل لطفا بلد باش دلبری را ☀☀☀
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ این متن رو روزی سه بار، قبل از غذا بعد سه بار دیگه، بعد از غذا با صدای بلند برای خودتون بخونین بخونیناااا یه جوری که خودتون صدای خودتونو بشنوین مرد و زن هم نداره... همههه با هم اگر این ماجرا یادمون نره؛ اون وقت میشیم قهرمان بی چون و چرای زندگی خودمون گلادیاتوری که قراره همیشه پیروز از زمین بیاد بیرون قهرمان زندگی خودت باش خودت بهتر میدونی جای کلماتی که در متن زیر نوشته شده؛ چیا بذاری چون هر کی تو زندگیش فکرا و داستانای ریز و بی اهمیتی داره که اونو از هدفش دور می کنه پس میریم که با هم بخونیم یکبار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد لبخندی زد و گفت موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند، برداشتم دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم رویاهایم ایده هایم و سرنوشتم روزی که جنگ های کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم 👤ژوان وایس ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ منبع :باشگاه پرواز کپتان : سید تهران منت دار حضورتونم✋
*~*~*~*~*~*~*~* برای آنکه مفهوم نشخوار ذهنی را بهتر درک کنید، اتفاقی که در یک روز معمولی برای یک خانم رخ داده است را از زبان خود او برایتان شرح می دهیم یک هفته پیش اومدم سوار تاکسی بشم که یه آقایی گفت خانم نوبت منه کلی اینجا منتظر بودما من برای این رفتم جلو بنشینم که همراه اون آقا دو آقای دیگه هم بودن و به نظرم این خیلی طبیعی بود که من باید جلو می نشستم چیزی بهش نگفتم و رفتم عقب نشستم از اون روز مرتب دارم با خودم فکر میکنم چرا بهش چیزی نگفتم چرا اینقدر راحت گذشتم، اصلا چیزی که من راجع به بر حق بودنم فکر میکنم درسته؟ چرا اینقدر آدم پررویی بود؟ چرا ساکت نشستم؟ الان یک هفته گذشته ولی این چرایی ها از مغزم بیرون نمی ره افکار مخرب یا نشخوار ذهنی چیست؟ به توجه افراطی ذهن به یک رویداد و تمرکز بیش از حد بر چرایی ها و نکات منفی علت آن اتفاق نشخوار ذهنی گفته می شود نشخوار ذهنی نوعی گفتگوی درونی است شکل ابتدایی گفتگوهای درونی برای یادگیری زبان و تقویت قدرت فکر کردن در کودکی صورت می گرفته است با رشد فرد و ارتقا سیستم عصبی و مدارهای مرتبط به تفکر گفتگوهای درونی بر اساس سبک های تربیتی و نوع تجربیاتی که پشت سر می گذارید، رشد پیدا می کنند گفتگوهای درونی گرچه همان فکرهای درونی شما هستند اما همیشه این فکرها مفید و موثر واقع نمی شوند اگر تمرکز ذهن بیشتر بر جنبه های منفی اتفاقات باشد و یا شامل یادآوری مکرر خاطرات منفی شود تبدیل به نشخوارهای ذهنی می شود نشخوارهای ذهنی نوعی توجه بیش از اندازه نسبت به رویدادهای گذشته است فرق نشخوار ذهنی با نگرانی در این است که نگرانی ها یا همان استرس ها و اضطراب ها معطوف به رویدادهای آینده اند کسی که نشخوار ذهنی دارد فقط به جنبه های انتزاعی یا فلسفی اتفاقات گذشته فکر می کند یعنی به چون و چرایی ها فارغ از اینکه به بررسی راهکارهای حل آن در زمان حال بپردازد آیا نشخوارهای ذهنی می توانند آسیب زا باشند؟ تمامی فعالیت ها و رفتارهای ما تحت تاثیر افکار و احساسات ما شکل می گیرد چنانچه ذهن از فکر و حس منفی تغذیه کند؛ آیا می تواند به رفتار سازگارانه و مناسبی هم منجر شود؟ ذهنی که در تاریکی ها رفت و آمد می کند نمی تواند جز تاریکی چیزی ببیند. افکار منفی بدون آنکه ثمری داشته باشد ذهن را بیمار می کند این گفتگوهای درونی می تواند سطح اضطراب و استرس را بالا ببرد و به مرور زمان زمینه های بروز افسردگی را فراهم کند خیلی از نشانه های بیماری های روان تنی مثل سردردها ناراحتی های معده و روده یا مشکلات گوارشی تحت تاثیر همین نشخوارهای ذهن است آیا نشخوار ذهنی درمانی هم دارد؟ همان طور که ذهن با روش های غلط، عادات منفی پیدا کرده؛ این عادات قابل تغییر و بهبودی نیز هست. در اینجا چند روش برای ترمیم و بهبود سطح کیفی ذهن و درمان نشخوارهای ذهنی ذکر می شود: روش ذهن آگاهی: معمولا افراد از افکار در حال گذار از ذهن، آگاه نیستند خیلی مهم است که ببینید چه نوع فکری با چه محتوایی در حال عبور است با این روش برچسب خوب یا بد زدن به افکار دردی دوا نمی کند شما فقط ببیننده یا مشاهده کننده بی قضاوت افکارید افکار را مانند ابرهایی ببینید که ازآسمان ذهن شما می گذرند مشاهده صرف افکار که به آگاهی از آن ها منجر می شود یکی از بهترین روش ها برای کاهش نشخوارهای ذهنی است روش به تاخیر اندازی هر گاه در طی روز متوجه حضور نشخوارهای ذهنی شدید کمی درنگ کنید و به افکارتان بگویید که الان وقت ندارید؛ مثلا راس ساعت 10 شب به آن ها توجه خواهید کرد این روش باعث می شود به جای این که ذهن کنترل افکار و رفتار شما را به دست بگیرید تحت اختیار و تربیت شما قرار گیرد روش انحراف فکر این روشی است که شما هر گاه در جریان منفی افکار قرار می گیرید آن را متمایل به جاده روشن بینی یا مثبت اندیشی می کنید یعنی اگر ذهن شروع به ارزیابی های منفی در مورد یک رویداد کرد جهت آن را به سوی دست آوردهای مثبتی که می تواند داشته باشد برگردانید جایگزین کردن نقاط روشن به جای نقاط تیره یکی از روش های شناختی است که در زمینه بهبود نشخوار ذهنی به کار برده می شود روش فاجعه انگاری در این روش به بدترین رویدادی که می توانست اتفاق بیوفتد فکر کنید این تکنیک در مورد نشخوارهای ذهنی معطوف به آینده، بسیار موثر است وقتی به بدترین نتیجه فکر کنید کمتر ذهن از آنچه به وقوع خواهد پیوست نگران خواهد بود این روشی پیشگیرانه نیز محسوب می شود که ذهن را برای رویارویی آماده می کند روش نوشتن افکار وقتی افکار را می نویسید یک امر ذهنی را به عینی تبدیل می کنید این فرایند امکان کنترل بیشتر افکار را فراهم می کند. وقتی می نویسید اولین اتفاقی که می افتد این است که تعداد افکاری که ذهنتان را مشغول کرده کمتر از چیزی است که تصور می کردید و در مرحله بعد عینی شدن آن ها باعث می شود آن ها را به بزرگی که قلمداد می کردید نبینید و اغلب این تبدیل ذهن را خود به خود به دنبال راه حل گشتن وا می دارد روش کاریکاتور افکاری منفی ذهنتان را که حول یک اتفاق منفی است تبدیل به یک صحنه کاریکاتوری کنید شخصیت ها و رابطه ها و رویدادها را در قالبی طنز آمیز در ذهنتان یا به صورت نقاشی در یک دفتر به تصویر بکشید. نگاه طنازانه به رویدادها یک راهکار خلاقانه برای خاموش کردن نشخوارهای ذهنی است روش ماموریت جدید خیلی مواقع نشخوارهای ذهنی در اوقاتی که کار مشخصی نداریم ایجاد می شوند هرگاه واگویه های منفی را احساس کردید برای خود یک ماموریت جدید ایجاد کنید مثلا یک کلاس جدی ثبت نام کنید یا با یک دوست برنامه دیدار هماهنگ کنید یا حتی یک فیلم خوب ببینید نشخوارهای ذهنی آزار دهنده تر شده اند استفاده از روش های ذکر شده نیاز به مهارت دارند شما به تنهایی ممکن است تا حدودی و برای مدت کوتاهی بر نشخوارهای ذهنی خود غلبه کنید، اما بعد از مدتی دیگر روش های به کار برده شده اثر خود را از دست داده و افکار آزار دهنده با شدت بیشتری به شما هجوم می آورند علت این امر نامناسب بودن روش ها نیست، چرا که بسیاری از متخصصان از همین تکنیک ها در درمان هایشان استفاده می کنند استفاده از این تکنیک ها در کنار مشاوره روانشناسی به شما کمک می کند تا بتوانید به طور موثر از روش های علمی برای رسیدن به آرامش ذهنی استفاده کنید *0*0*0*0*0*0*0* منبع:هنر زندگی
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * 🌱1. مردان و زنان شبیه یکدیگر میشوند در پوشش و ارایش 🌱2. مردان و زنان لباس تنگ و بدن نما میپوشند 🌱3. خونریزی بین مردم عادی میشود 🌱4.شعار دین کهنه می شود 🌱5. به افراد بد احترام می گذارند 🌱6. امر به معروف را نهی و ترک می کنند و می گویند به تو چه ربطی دارد 🌱7. در امور دین و خدا از مال کم هم دریغ می کنند و خرج نمی کنند 🌱8. فاسق و منافق عزیز می شوند 🌱9. آلات موسیقی در مساجد و روی قبرهانواخته می شود 🌱10. صف های نماز جماعت مردم نشانه نفاق می شود 🌱11. قرآن را سبک می شمارند و نمی شناسند مگر با صدای آواز و غناك 🌱12. مردم از عالمان دین فرار میکنند 🌱13. مردم بی دین می شوند و از دنیا می روند 🌱14. افراد نادان زمام امور را به دست می گیرند 🌱15 . صله رحم از بین می رود و جایش را به قطع رحم می دهد 🌱16. افراد فاجر و فاسد زیاد میشوند 🌱17. بازارها به هم نزدیک می شوند یعنی بازار تجارت و کسب کاذب می شوند 🌱18. تار و تنبور و نی را نیکو میشمارند و آلات موسیقی همه جا ظاهر می شوند 🌱19. فقرا آخرت خود را به دنیا می فروشند 🌱20. مردم برای رئیس شدن حرص می زنند و طمع دارند 🌱21. اطاعت بی چون و چرای مردان از همسرانشان زیاد می شوند 🌱22.پدرو مادر را لعن و نفرین می کنند 🌱23. خیانت در مال شرکاءفراوان و عادی می شود (کلاهبرداری) 🌱24. پرده حیا از زنان برداشته می شود 🌱25. سکته و مرگ ناگهانی زیاد می شود 🌱26. دین مردم درهم و دینار می شود و خدای مردم #شکمشان 🌱27. آشنایان در وقت نیاز همدیگر را نمیشناسند 🌱28. مردم غذاهای خوب می خورند و جامه های زیبا و فاخر می پوشند و با آن فخر می فروشند 🌱29. مردان با طلای حرام و ابریشم حرام خود را زینت می کنند 🌱30. کودکان نسبت به بزرگترها و والدین بی حیا و بی ادب می شوند 🌱31. عالمان به حرفشان عمل نمی کنند 🌱32. مساجدرا نقاشی می کنند ظاهر مساجد آباد ولی از نظر هدایت و ارشاد ویران است 🌱33. عیب کالا را پنهان می کنند 🌱34. سوار شدن زنان بر روی زینها (اعم از حیوان و غیر آن مثل، ماشین . موتور و......) 🌱35. سبک شمردن زنا و هر رابطه دختر و پسر و زن و مرد و نا محرم عادی می شود 🌱36. اسلام غریب میشود و از اسلام فقط نامی باقی می ماند 🌱37. امر به معروف را زشت می شمارند و همه در ترکش مساوی اند 🌱38. خرج کردن زیاد برای دنیاشان و دریغ از خرج کردن برای آخرت 🌱39. مومنین در این زمان غمگین و حقیر و ذلیل می شوند 🌱40. نماز را سبک شمرده و به جماعت نمی خوانند 🌱41. موذن برای اذان گفتن پول می گیرند 🌱42. قرآن مهجور و متروک می شود فقها و عالمان به قرآن اندک 🌱43. برکت از مال و جان مردم گرفته می شوند (جوانمرگ می شوند) 🌱44. افراد مورد اعتماد و امین کم می شوند 🌱45. مال حلال کم می شوند 🌱46. کم فروشی عادی می شود 🌱47. ازدواج مرد با مرد و زن با زن صورت میگیرد و عادی می شود 🌱48. فساد عمومی می شود 🌱49. بیت المال وسیله شخصی می شود 🌱50. مسکرات و نوشیدنی های حرام حلال می شوند 🌱51. زکات مال ترک می شوند همانند خمس آن 🌱52. صاحبان مال و ثروت بزرگ شمرده می شوند 🌱53. مردم قبور شعراءرا محل عبادت قرار می دهند 🌱54. هیچ چیز بهتر از دروغ در آن زمان نمی باشد 🌱55. زبان راستگو و صادق کم است 🌱56. مردم فرقه فرقه شده و از اهل نفاق تقلید می کنند 🌱57. موسیقی مطرب رواج می یابد و معمول می شود وکسی آن را نهی نمی کند 🌱58. شرب خمرو می خوارگی می کنند 🌱59. زنان فرزندان خود را رقاصه و آوازه خوان تربیت می کنند 🌱60. طلاق زیاد می شود 🌱61. صورت مردم انسانی اما دلهایشان شیطانی است 🌱62. حرف حق را تکذیب می کنند 🌱63. در عروسی ها هر کاری بخواهند می کنند از گناه . فساد . ساز. آواز و...... 🌱64. از مردم جدا شوی تو را غیبت می کنند 🌱65. بالا رفتن قیمت ها در آن زمان عادی می شود 🌱66. شنیدن آیات قرآن سنگین می شود ❤SHEYKHSHIA ❤ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
@~@~@~@~@~@ ای کسانی که مدام می گویید ما زن بگیر نیستیم، کی زن می گیره ؟ همانا اگر نگاهی به ریخت خود شرایط خود و مواردی اینچنین کنید خواهید دید که اگر هم بخواهید بگیرید کسی به شما دختر بده نیست 😂😂 @~@~@~@~@~@ این وضعی که من میبینم چند سال دیگه دو تا پسر دارن حرف میزنن رضا : علی جون ابرو هاتو خیلی ناز برداشتی علی : قربونت برم الهی ، پیش همون آقا کریم رفتم رضا : کریم ،کدوم کریم ؟ علی: بابا کریم بلونده . همون آرایشگره که موهاشو مش استخونی میکنه دو تا دختر دارن حرف میزنن ژیلا : مرجان به اون سیبیل زنونت قسم وقتی لیلا اسمتو آورد می خواستم با چاقو دسته شاخیه دو تیکه اش کنم مرجان : ای ول بابا خیلی خانومی ، ولی ولش کن اینها مرام ندارن . سگو نباس با چاقو زد :))) 😂😂 @~@~@~@~@~@ این پسرایی که از سر تنبلی اسم هارو مخفف میکنن به فاطمه میگن فاطی به نازنین میگن نازی به آزاده میگن آزی به سوزان میگن سوزی الهی یه زن گیرشون بیاد اسمش باشه گوهر ببینم اونو میخوان چی صدا کن 😂😂 @~@~@~@~@~@ تاحالا دقت کردی ما ایرانی ها دروغ گفتن رو از صبح با گفتن پاشو لنگه ظهره شروع می کنیم؟ 😂😂 @~@~@~@~@~@ فقط توی ایران اینطوره ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺑﻪ ﺳﺒﮏ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻌﺪ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻦ ﻣﯿﮕن ﺨﻮﺏ ﺁﻗﺎ ﺯﺣﻤﺖ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﺟﻠﻮ ﺗﺮ ﺁﻗﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺁﻗﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﯿﺎﻁ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺁﻗﺎ ﺗﺸﺮﯾﻒ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ (ﺳﺎﻋﺖ ۱ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ) ﺁﻗﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺩﯾﺮ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻕ ﺑﻮﻭﻭﻕ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺷﻤﺴﯽ ﺟﻮﻥ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﺷﺮﻓﺠﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻭﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﮔﻢ ﺩﯾﺸﺐ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﺯﺕ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﻨﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺒﺨﺶ 😂😂 @~@~@~@~@~@ آداب کادو دادن فقط در ایران اگه اصلا کادو ندهید، خیلی خسیس هستید اگه کادو ارزان بدهید، خسیس هستید اگه کادو کوچک بدهید،باز هم خسیس هستید اگه کادو ایرانی بدهید،بی تعارف باز هم خسیس هستید اگه کادو گران بدهید، اهل پز دادن هستید اگه کادو بزرگ بدهید، اهل پز دادن هستید اگه کادو مارک دار بدهید، اهل پز دادن هستید اگه اصلا کادو بدهید...حالا من این کادو رو چیکارش کنم !!؟؟ 😂😃😃 @~@~@~@~@~@ آرزوی ایرانیها در چند دهه گذشته دهه 50: اگه انقلاب بشه خوشبخت میشیم دهه 60: اگه جنگ تمام بشه خوشبخت میشیم دهه70: اگه خرابیهای جنگ رو بازسازی کنیم خوشبخت میشیم دهه80: اگه معجزه بشه خوشبخت میشیم دهه90: خدا کنه از این بدبخت تر نشیم 😥😅😅 @~@~@~@~@~@ آمریکاییا1زن دارن1معشوقه،اما معشوقشونو بیشتر دوست دارن آلمانیا1زن دارن1معشوقه،اما زنشونو بیشتر دوست دارند ایرانیا2تا زن دارن،3تاصیغه،6تا معشوقه،7تادوست دختر،آخرسرهم ننه شونوازهمه بیشتردوست دارن 😂😂 @~@~@~@~@~@ آیا شما میدانستید ما تنها کشوری هستیم که منشی خودش رو بیشتر از دکتر برای آدم میگره؟ 😂 @~@~@~@~@~@ آیا میدانستید : در بیمارستان های ایران مریض را (بیدار) میکنند تا قرص خوابشو بخوره 😅 @~@~@~@~@~@ خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد قورباغه ای در تله ای گرفتار بود قورباغه حرف می زد رو به خانم گفت: اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد قورباغه به او گفت: نگذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم هر آرزویی که برایت برآورده کنم، ۱۰ برابر آن را برای همسرت برآورده می کنم خانم کمی تامل کرد و گفت: مشکلی ندارد آرزوی اول خود را گفت... من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم. قورباغه به او گفت: اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر به دنبالش بیافتد و تو او را از دست بدهی خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او به جز من نخواهد ماند پس آرزویش برآورده شد بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد خانم گفت: می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین قابل توجه خواننده های مونث: این جا پایان این داستان بود. لطفاً صفحه را ببندید و برید حالشو ببرید ... 😂😂... @~@~@~@~@~@ كلاغي داشت پرواز ميكرد رو آسمون آبادان كه ميرسه و تحت تشعشعات آبادان قرار مي گيره ازش ميپرسن چرا قارقار نميكني ميگه سگ تو روحت كي ديده عقاب قارقار كنه 😂😂 @~@~@~@~@~@ به آبادانیه میگن عراقیا چطوری شما رو شکنجه میکردن؟ میگه نگو نگو دست و پامون رو میبستن نوار بندری میذاشتن 😂😂 @~@~@~@~@~@ زنبوره آبادانیه رو نیش میزنه آبادانیه میگه اوووف وولک کا یعنی ما گلم 😂😂 @~@~@~@~@~@ از خاطرات زن قلمراد :من تا ۵۵ سالگی فکر میکردم اسمم زهره هست آخه مامانم هر وقت مى خواست منو از خواب بیدار کنه میگفت :پاشو ظهره 😂😂 @~@~@~@~@~@ به سلامتي کسايي که ... براي داشتنشون لازم نيست با سياست باشي و نقش بازي کني ... همين که يک رنگ باشي کافيه @~@~@~@~@~@ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خنده دار **♥** با تشکر از هستی بابت جوکایی که برامون فرستاده
^^^^^*^^^^^ ما دهه ی شصتیها خیلی عجیب غریب هستیم بعلت وقوع انقلاب و تحمیل جنگ جمعیت ما زیاد شد گمونم نسل بشر رو به انقراض بود و فقط ایرانیها ناجی بشر بودن برا همین کلاسهای درس ما پنجاه نفری بود حالا بگذریم یه عده مون اسم و فامیلمونم یکی بود و تو کلاس با اسم بابامون صدا مون میدن ^^^^^*^^^^^ القصه یه اصطلاحی که همه ی ما باهاش بشدت اشنا بودیم این بود زنگ آخر دم مدرسه کارت دارم یجور اعلان جنگ بود قرار دعواهامون بود از موقع اعلان این خبر تا لحظه ی موعود هم فرصت بود برا تجدید قوا و یارگیری حالا اونایی که خونشون نزدیک مدرسه بود یه آپشن بازی تو زمین خودی هم داشتن چون امکان درخواست نیروی کمکی وجود داشت بگذریم که گاهی نیروی کمکی که بیشتر مواقع داداش بزرگترمون بود میشد شریک طرف مقابل و توی معدوم کردن ما از هیچ تلاشی مضایقه نمیکرد خلاصه یارگیری هم اینجور بود که چندتا از رفقای دوطرف بیعت میکردن که تا اخرین قطره ی خون دعوا کنن... زنگ اخر که زده میشد مث آژیر قرمز دوره ی جنگ بود طرفین دعوا میرفتن بیرون و میدون برا دعوا اماده میشد کیفها رو زمین میگذاشتیم و مث پهلوونهای قدیمی اول رجز میخوندیم و هل من مبارز میگفتیم بعد دعوا شروع میشد یقه گیری و کتک کاری و اینا بیشتر مواقع هم اونایی که بیعت کرده بودن جیم میزدن و یا نهایت معرفتشون سوا کردن دو طرف دعوا بود این وسط یه مشکل هم وجود داشت عوامل نفوذی اونایی بودن که مث برق معلم و ناظم و مدیر مدرسه رو خبر میکردن این قسمت به مزمن شدن جنگ منتهی میشد چون فردا اول صبح باس میرفتیم دفتر و روز بعدش با اولیا به مدرسه میومدیم ^^^^^*^^^^^ ولی یه نکته ای هم قابل تأمل بود بعد جنگ دوطرف دعوا با هم رفیق جون جونی میشدن یه رفاقت ناب که تا سالهای سال ادامه داشت ^^^^^*^^^^^ چندتا قانون نا نوشته هم وسط دعواهامون بود اول که فحش چیز دار نمیدادیم یعنی بلد نبودیم نهایت استفاده از اسلحه هم پرتاب سنگ بود اونم به سر و کله و اینا ممنوع بود..مگه اینکه طرف ناشی بود و سر کله ی طرف رو میشکست و میشد دنباله ی یه مکافات دیگه ^^^^^*^^^^^ فتوحات جنگ چندتا گزینه داشت این دعواهای زنگ آخر اینکه از موجودیت خودمون دفاع میکردیم تا اخر سال هی با هم جنگ میکردیم تا ادعای طرف بخوابه وقتی میرسیدیم خونه بعلت لباسهای خاکی و بعضا پاره پوره شروع مجازات با اعمال شاقه ی خونواده شروع میشد تا مدتها تردد توی محله ی اون طرف دعوا حکم رد شدن از پل صراط و میدون مین رو داشت اگه از طرف مقابل شکست میخوریم باید غرامت جنگی میدادیم که اونم از نوشتن مشق یا کم محلی از طرف نصف بیشتر کلاس تا تحویل بدون چون و چرای تغذیه و اینا رو شامل میشد پس تا سرحد مرگ میجنگیدیم چون بچه های جنگ بودیم *@@*******@@* دهه شصتیا ◄
نگو هرگز خداحافظ خداحافظ که میگویی دلم از درد می میرد تو دوری و نمی بینی نفس هایی که میگیرد خداحافظ که می گویی پر از غم می شود جانم تو با این واژه غمگین نرنجانم نترسانم نگو هرگز خداحافظ خودت از من حفاظت کن چرایش را نمی دانم به اخلاق من عادت کن کسی که با سلام تو دلش آرام می گیرد بدان با این خداحافظ خودش از غصه می میرد.... ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم